ایران چهارمین کشور سیل‌خیز جهان

به گزارش عصرکاسپین،کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند که به مرور زمان و طی چند دهه بعد چندین شهر کم‌ارتفاع کاملا به زیر آب می‌روند. دمای هوا به‌طور کل دو درجه سلسیوس گرم تر از قبل شده که خطر بزرگی و فاجعه‌آ‌میزی برای ساکنان زمین است.
این تغییر آب‌وهوایی به ویژه برای مناطق ساحلی بسیار خطرناک است. بر اساس پیش‌بینی‌ها شهرهای لندن، ریودوژانیرو، شانگهای، نیویورک، قسمت‌هایی از نیوزیلند و استرالیا با افزایش سطح آب فعلی، تا ۵۰ سال دیگر به زیر آب می‌روند.
چند سالی است که احتمال وقوع سیل و سیلاب‌ها تقریبا در تمام نقاط کره زمین وجود دارد. به گفته کارشناسان سیل‌ها اکنون بسیار زودتر از دوره‌های بازگشت طبیعی به وقوع می‌پیوندند. در ۱۰۰ سال اخیر بیشتر سیل‌های ویرانگر جهان در کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه به ویژه در آسیا به وقوع پیوسته و هزاران نفر را به کام مرگ کشانده است. هرساله باران‌های موسمی کشورهای جنوب آسیا را در برمی‌گیرند که در اغلب موارد بارش این باران‌ها سبب وقوع سیلاب‌هایی عظیم و کشنده می‌شوند؛سیل‌هایی که اغلب صدها کشته و زخمی برجا می‌گذارند. علاوه بر این بارش بسیار باران در برخی موارد سبب رانش‌زمین نیز می‌شود و ساکنان این مناطق را در گل و خاک مدفون می‌کنند. کشورهای جنوب آسیا کشورهایی سرسبز هستند و از کمبود یا نبود پوشش‌گیاهی مناسب رنج نمی‌برند، اما معمولا به علت عدم توسعه‌یافتگی و توسعه ناهمگون جمعیتی در این کشورها وقوع سیلاب‌ در آنها بسیار ویرانگر است. سالانه بسیاری از افراد در بنگلادش به عنوان دومین کشور سیل‌خیز دنیا بر اثر سیل و وقوع طوفان کشته یا مفقود می‌شوند. این کشور توسعه ‌نیافته درگیر فقر شدید و مشکلات اقتصادی است و به این دلایل اغلب خانه‌ها در قبال وقوع سیل مقاوم نیستند و به سادگی از بین می‌روند. بر اساس آمارهای ثبت شده بین‌المللی پس از کشورهای هند، بنگلادش و چین، ایران چهارمین کشور سیل‌خیز و دهمین کشور بلاخیز در دنیاست. سیلاب‌ها در میان شمار حوادث طبیعی بالاترین میزان خسارت را برای کشور به همراه می‌آورند.
سیل‌ها، حاصل دخالت‌های انسانی
در ایران به گواه شواهد موجود و آمارهای ارائه شده وقوع سیل در دهه‌های اخیر شدت گرفته است. سیل در زمره سوانح طبیعی دسته‌بندی می‌شود اما در ایران بیشتر سیل‌های رخ داده بیش از آنکه منشأ طبیعی داشته باشند، حاصل دخالت‌های انسانی در چرخه طبیعت هستند. برای مثال سیل شهر قم که در بستر خشکیده رودخانه قمرود در گرفت به سبب تغییر کاربری رودخانه به پارکینگ بود! در واقع بستر رودخانه خشکیده قمرود توسط شهرداری به پارکینگ تبدیل شده‌ بود و پس از چندین سال کم بارشی در سال ۸۸ استان قم، استانی پربارش شد و آب باران در بستر رودخانه‌ای جاری شد که مملو از خودروهای پارک‌شده بود! شدت بارندگی و طغیان رودخانه‌خشک شیراز در سال ۹۵، مسیرهای کنار گذر این رودخانه را مسدود کرد. اما برخی همواره این سوال را در ذهن دارند که چگونه ایران در حالی که از کاهش بارش باران و خشکسالی رنج می‌برد هر‌ساله با سیلاب‌های مهیبی نیز مواجه است. در واقع آنها گمان می‌برند که وقوع همزمان این دو پدیده آب و هوایی غیرممکن است. بر اساس نظر کارشناسان بازه‌های هیدرولوژیکی ایران نیز مانند همه کشورهای دنیا منظم است و در بازه‌ زمانی هفت، هشت‌ساله از کم‌آبی به ترآبی و در بازه زمانی ۲۸ یا ۳۰ سال از یک ترسالی شدید به سوی یک خشکسالی شدید می‌رود. بعد از خشکسالی بحرانی سال ۸۴، اکنون بازه زمانی ۳۰‌ساله بعدی شروع شده و کشور را دچار سیلاب‌های بحرانی کرده است. همچنین در بهترین شرایط و حتی اگر تمام کشورها به توافقات پاریس عمل کنند، افزایش ۵/۳ درجه‌ای دمای زمین اجتناب‌ناپذیر است و این امر در هلال خصیب که شامل شمال آفریقا، منطقه بین‌النهرین و ایران است دو برابر می‌شود. در نهایت، طبیعت سیر طبیعی خود را طی می‌کند اما کشور دچار نوعی آسیب‌پذیری در مقابل سیلاب‌ها شده است و افزایش خسارات سیل نیز ناشی از این آسیب‌پذیری است. تغییرات زیست‌محیطی، تخریب جنگل‌ها و مراتع، چرای بی‌رویه دام در بالادست سدها و مسدود کردن غالب رودخانه‌های کشور با دیواره‌های بتونی طی سال‌های اخیر سبب آسیب‌پذیری بیشتر کشور در مقابل سیلاب‌ها شده است. بر اساس آمار سازمان حفاظت محیط‌زیست، از ۴۲۱ مورد سیل اتفاق افتاده از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۸۰ نزدیک به ۷۴‌درصد آن تنها مربوط به سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ می‌شود. یعنی در فاصله سال‌های ۶۰ تا ۸۰ میزان سیل ۲۰ برابر شده در حالی که تغییرات زیادی در بارندگی‌های منطقه جز چند مورد استثنایی وجود نداشته است. در واقع خشکسالی هیدرولوژیکی تمام شده و اکنون دچار خشکسالی کشاورزی هستیم. منابع آب زیرزمینی به میزان بسیار زیادی کاهش یافته است و وقوع سیلاب‌ها نیز تاثیری در افزایش میزان این آب‌ها ندارند.
مافیای سدسازی، عدم لایروبی رودخانه‌ها
میزان ذخایر آب‌شیرین کشور بسیار کم شده است اما در مقابل به ویژه در فصل‌های بارانی سال شاهد وقوع سیل‌آب‌های فراوان هستیم. در کشور سیل‌خیزی مانند ایران می‌توان با مدیریت منابع آبی تهدید سیل‌ها را به فرصت تبدیل کرد. برخی اذعان دارند وقوع سیلاب‌ها دشت‌های کشور را تغذیه می‌کنند و آنها نباید مهار شوند. اما سوال این است که چگونه می‌توان جوابگوی خسارت ‌مالی و جانی بسیاری شد که هموطنانمان از وقوع این سیلاب‌ها می‌بینند؟! غالب رودخانه‌های کشور به واسطه ساخت سدها روی آنها مسدود شده‌اند. ساخت سد سودهای کلانی را با خود به همراه می‌آورد که تنها برخی سرمایه‌گذاران از آن می‌گذرند. در کنار این معضل، هر‌ساله برنامه مدونی نیز برای لایروبی رودخانه‌ها و استخراج و جابه‌جایی خاک یا سنگ از آنها وجود ندارد. یکی از دلایل عمده این مساله، نبود اعتبارات کافی است که باید مسئولان به آن رسیدگی کنند.
کاهش جنگل‌ها، افزایش سیلاب‌ها
به گفته مشاور و مدیر کل دفتر حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست سطح ۲۵‌میلیون هکتار جنگل‌های کشور در گذشته اکنون متاسفانه به ۱۴‌میلیون هکتار کاهش یافته است. در واقع شاهد کاهش ۱۱‌میلیون هکتاری اراضی جنگلی کشور بوده‌ایم. ایران اقلیمی گرم و خشک دارد و کشور سرسبز، با مناطق‌جنگلی فراوان نیست. این منابع اندک طبیعی و جنگلی کشور نیز هر‌ساله به دلایل مختلفی مانند چرای بی‌رویه چهارپایان، آتش‌سوزی‌های گسترده در مناطق مختلف کشور و قاچاق هنگفت چوب کمتر از قبل می‌شوند. تاثیر کاهش میزان منابع طبیعی بر ایجاد و افزایش میزان سیل‌آب‌ها محرز است.
برای کاهش اثرات سیلاب‌ها جنگل‌ها را دریابید!
یک کارشناس محیط‌زیست درباره تاثیر کاهش بافت‌ جنگلی در افزایش میزان خسارات ناشی از سیلاب‌ها می‌گوید: هر پایه درخت در زمان بارش باران ۶۰ برابر وزن خود آب جذب می‌کند. طبیعتا این موضوع به کاهش اثرات مخرب بارش باران کمک می‌کند. محمدرضا کاوسی می‌افزاید: اگر حوزه‌های آبی مناطق درگیر سیل را به دقت مطالعه کنید در اکثر این مناطق بخش اعظم حوزه‌های درختی و درختچه‌ای از دست رفته و نابود شده‌اند. برای مثال بخش اعظمی از جنگل‌های نکا از بین رفته است، در گیلان و مازندران به وضوح می‌توان کاهش مناطق جنگلی را دید. او تاکید‌ می‌کند: یک کارشناس برجسته چندین سال قبل مساحت جنگل‌های ایران را ۲۴‌میلیون هکتار برآورد کرده بود. دکتر ساعی در آن زمان از امکانات و تجهیزات علمی پیشرفته برای بررسی میزان این جنگل‌ها برخوردار نبود، اما او این مطالعات را تقریبا دقیق انجام داد. از آن زمان تاکنون بیش از نیمی از این جنگل‌ها از بین رفته‌اند. کاوسی می‌‌افزاید: سازمان‌ جنگل‌ها و مراتع درباره اعلام مساحت کنونی جنگل‌ها صادق نیست. بخش قابل‌توجهی از جنگل‌ها توسط این سازمان به شرکت‌های بهره‌بردار اجاره داده می‌شود. این شرکت‌ها از این جنگل‌ها بهره‌برداری می‌کنند اما برخی از سرمایه‌گذاران هرگز به کاشتن نهال در آنها دست نمی‌زنند. او تاکید می‌کند: «طرح جنگل» به معنی مطالعه جنگل‌ و برداشت درختان جنگلی قابل‌برداشت است. پس از قطع درختان در نهایت باید با ترتیب‌کشت مانند قبل نسبت به کاشت درختان جنگلی اقدام کرد و توالی درختان جنگلی و لایه‌بندی باید در زمان کشت رعایت شوند. کاوسی می‌افزاید: در اکثر مناطق مشاهده کردیم برداشت انجام شده در حالی که کاشت مجدد را انجام نداده‌اند یا در روشی ابتدایی در جنگل‌های برداشت شده درختان دیگری کاشته شده است که متعلق به آن اقلیم جغرافیایی نیست. برای مثال در جنگل‌های هیرکانی شمال سوزنی برگ‌ها کاشته شدند که متعلق به آن محیط نیستند. این گیاه شناس تاکید می‌کند: اگر مناطقی را که در آنها سیلاب‌ رخ می‌دهد با مناطق مختلف جنگلی از دست رفته مقایسه کنیم متوجه انطباق این مناطق با یکدیگر می‌شویم. در واقع بیشترین میزان سیلاب‌ را در مناطقی شاهد هستیم که حوزه‌های جنگلی آنها کاهش یافته یا از بین رفته‌اند. کاوسی می‌افزاید: اگر در جنگل باران ببارد، آب باران در بازه زمانی سه، چهار ساعته به کف جنگل می‌رسد و جنگل‌های انبوه و در هم پوشیده اجازه رسیدن آب باران به سطح زمین را نمی‌دهند. بنابراین نبود درختانی که ۶۰ برابر وزن خود آب باران را جذب می‌کنند ایجاد سیل‌آب می‌کند. در اکثر حوزه‌های آبگیر با مراتع‌گیاهی پرپشت نیز بیشتر در مناطقی سیل روان می‌شود که درختان و گونه‌های مراتعی آنها از دست رفته‌اند. او خاطرنشان می‌کند: حتی وجود درختان خشک‌شده نیز در افزایش تاثیرات مخرب سیلاب‌ها تاثیرگذارند. بخش زیادی از جنگل‌های ‌زاگرس را طی سال‌های اخیر به دلایل مختلفی مانند گرم‌شدن زمین، ریزگردها و آتش‌سوزی‌ها از دست داده‌ایم . طبیعتا یکی از دلایل وقوع سیل در زاگرس نیز این موضوع است.

خبرهای تازه
نظراتتان را با ما به اشتراک بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.