یادداشت / فرهاد خراسانی؛ نیمکتهای لرزان، صندلیهای امن؛ استراتژی «قربانی کردن مربیان» برای پنهانسازی ضعف ساختاری
سالهاست دو تیم داماش گیلان و سپیدرود رشت اسیر یک نمایش فرسایشیاند؛ نمایشی که در آن ناکامیها همیشگی است اما مقصران ثابت نیستند. در این فوتبال، نیمکت مربیان همواره لرزان است، اما صندلی برخی مدیران کاملا” امن. این یک تصادف نیست؛ یک استراتژی آشناست.
مشکل داماش و سپیدرود نه کمبود هوادار است، نه فقر استعداد و نه حتی ضعف فنی مربیان؛ ریشه بحران، نبود عامدانه ساختار حقوقی و فرار سیستماتیک از پاسخگویی است. این دو تیم هنوز «باشگاه» نیستند، چون باشگاه شدن یعنی ثبت رسمی، اساسنامه، هیأتمدیره، مدیرعامل پاسخگو و نظارت قانونی؛ و این دقیقاً همان چیزی است که برخی نمیخواهند.
وقتی تیم شخصیت حقوقی ندارد، تصمیمات پشت درهای بسته گرفته میشود، مشاوران بیسمت و بیمسئولیت تعیینکننده میشوند و هیچکس پاسخگوی شکستها نیست. در چنین وضعیتی، مدیریت نه پاسخ میدهد و نه کنار میرود؛ فقط نقش عوض میکند و ادامه میدهد.
و هر بار که این بیکفایتی خود را نشان میدهد، نسخهای قدیمی تجویز میشود:
اخراج مربی.
مربی میشود مقصر ردیف اول، سپر بلا و قربانی افکار عمومی؛ در حالی که او نه ساختار را ساخته، نه منابع را مدیریت کرده و نه اختیار واقعی داشته است. این «مربیسوزی» یک تاکتیک است، نه یک تصمیم فنی؛ ابزاری برای پرتکردن حواس طرفداران از پرسش اصلی:
چرا مدیران میمانند و مربیان میروند؟
حقیقت تلخ این است که برخی افراد سالهاست از نبود ساختار قانونی ارتزاق میکنند. باشگاه شدن تیم برای آنها خطر است؛ چون یعنی محدود شدن اختیارات، شفاف شدن تصمیمات و پایان نفوذهای غیررسمی. به همین دلیل، اجازه نمیدهند داماش و سپیدرود سر و سامان بگیرند؛ زیرا سامان گرفتن تیمها، بهمعنای تنگ شدن جا برای برخی چهرههای همیشه حاضر است.
هواداران باید این بازی تکراری را بشناسند.
فوتبال رشت قربانی مربیان نیست؛ قربانی مدیرانی است که نمیروند، پاسخ نمیدهند و همیشه یک قربانی آماده به نام «مربی» دارند.
تا زمانی که داماش و سپیدرود صاحب شخصیت حقوقی شفاف، اساسنامه رسمی، هیات مدیره قانونی و مدیریت پاسخگو نشوند، هر تغییر مربی صرفاً ادامه یک فریب قدیمی است.
دیگر وقت آن رسیده که پرسشها تغییر کند:
نه اینکه «چرا مربی نتیجه نگرفت؟»
بلکه اینکه «چرا ساختار فاسد باقی مانده است؟»
مطالبه فوتبال رشت روشن است:
باشگاه واقعی، پایان مدیریتهای در سایه و توقف قربانیکردن مربیان برای نجات صندلیها.
فرهاد خراسانی