
یادداشت / فرهاد خراسانی ؛ حکایت تکراری بیتوجهی به تخصص: رضازاده و معمای سپکتاکرا
شاید شنیده باشید که میگویند «هر کسی را بهر کاری ساختند»، اما گویا در این دیار، حکایت چیز دیگری است. حسین رضازاده، قهرمان نامدار وزنهبرداری و اسطوره بیبدیل قدرت، این بار با یک چرخش ۱۸۰ درجهای، از پولاد سرد و وزنههای سنگین فاصله گرفته و به دنیای چابک و پرشتاب سپکتاکرا پا گذاشته است. راستش را بخواهید، وقتی خبر انتصاب ایشان به عنوان عضو هیأت رئیسه انجمن سپکتاکرا را شنیدیم، اول فکر کردیم شوخی است، یا شاید هم اشتباهی در خوانش خبر رخ داده. آخر چه سنخیتی میان سلطان وزنهبرداری و ورزشی که نیاز به سرعت عمل و انعطاف بالا دارد، آن هم در جایگاه تصمیمگیری؟
گویا قرار نیست حلقه مفقوده تخصصگرایی و شایستهسالاری در انتصابات ما پیدا شود. این حکایت آشنایی است که سالهاست بر تارک ورزش و حتی دیگر حوزههای کشورمان نقش بسته. چطور میشود که فردی با این همه افتخار در یک رشته، ناگهان سکان هدایت (یا حداقل بخشی از آن) را در رشتهای کاملاً متفاوت به دست میگیرد؟ آیا واقعاً در این سرزمین پهناور، متخصص سپکتاکرا نداشتیم که باید از قهرمان وزنهبرداری کمک میگرفتیم؟ یا شاید هم این انتصابات، دلایل و اهداف ناگفتهای پشت پرده دارد که ما از آن بیخبریم. دلایلی که قطعاً بویی از منطق و شایستگی نبردهاند و بیشتر به یک شوخی تلخ شبیهاند.
این نوع انتصابات، بیش از آنکه مضحک باشند، شرمآورند. شرمآور برای ورزشی که قرار است بر اساس اصول علمی و تخصصی پیش برود، نه بر پایه رفاقتها و ملاحظات عجیب و غریب. امیدواریم روزی فرا رسد که این سنت ناپسند و خجالتآور ریشهکن شود. روزی که هر کس بر مسند کار خود بنشیند، نه بر صندلیای که صرفاً به خاطر نام و عنوان، برایش رزرو شده است. شاید آن روز، سپکتاکرا هم قهرمان المپیکی از جنس خودش داشته باشد، نه از جنس وزنهبرداری.