سیدحسن خمینی: کسی که شکمش گرسنه است اخلاق نمیفهمد/ نگهداشتهشدن دین به خاطر وجود شخص ما نیست
یادگار امام گفت: کسی که شکمش گرسنه است اخلاق نمیفهمد و حتی دزدی برای او تجویز میشود، بنابراین، مسائل فرهنگی بعد از تأمین نیازهای اولیه انسانی شکل می گیرد البته به این معنا نیست که همه افراد در اوج فقر ،بیاخلاقی میکنند، زیرا هر قاعدهای مستثناء دارد.
به گزارش عصرکاسپین به نقل از جماران حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی در دیدار با رئیس و کارکنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در حرم امام خمینی، با تبریک سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، این انقلاب را در زمره انقلاب های فرهنگی جهان برشمرد و یادآور شد: در این انقلاب هم پدیدآورندگان، هم شعار و هم آرمانها فرهنگی بوده و برای حل یک معضل بزرگ فرهنگی در جهان آن روز قیام کرده است.
یادگار امام با بیان اینکه بزرگترین شعار انقلاب این است که فرهنگ نظام سرمایهداری و فرهنگ سوسیالیستی نمیتواند از دیدگاه ما درست و راهگشا باشد، افزود: بحرانهای عمیقی که در دنیای سرمایهداری و دنیای کمومیسم حاکم بود ، اندیشمندان جهان را به این نتیجه رساند که ایشان برای حل بحران معنویت برنامهای ندارند.
وی ادامه داد: در آن دوره تاریخی از این رو که خدا از جامعه انسانی بیرون برده و پشتوانه اخلاقی از میان برده شده بود، انسانها با بحرانهای شدیدی روبهرو شدند که در یک سو منجر به فروپاشی شوروی شد و در سوی دیگر به بحرانهای اجتماعی دهه هفتاد میلادی منجر شد. بنابراین، آن چه که انقلاب اسلامی را دارای یک پیام جهان شمول میکند، بازگشت دینداران به اجتماع است و این امر در تحقیقات تاریخی به وضوح خود را نمایان کرده است.
سیدحسن خمینی در مورد راه حل مشکلات فرهنگی با تاکید بر اینکه انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است، گفت: حل مشکلات فرهنگی نیازمند توجه به سه نکته است؛ نخست تولید صحیح محصول فرهنگی ؛ دوم توزیع صحیح آن و سوم ایجاد تقاضای حقیقی در مخاطب. اگر به هرکدام از این موارد توجه نکنیم نتیجه مطلوب به دست نمیآید.
وی تصریح کرد: اگر در آستانه انقلاب پیام ما دنیا را گرفت ، مرهون این است که ما یک تولید مناسب با آن روزگار داشتیم؛ من احساس میکنم مشکل امروز ما تولید بنمایه های فرهنگی نیست و در این حوزه کمتر مشکل وجود دارد، بلکه مشکل ما «عدم تولید متناسب» است. تولید متناسب به این معنی است که اگر مطلبی را برای جامعه لازم فرض کردیم، باید به گونهای عمل کرد که همه به اندازه وسع فرهنگی خود به این موضوع آگاهی داشته باشند؛ باید افرادی مجتهد این حوزه باشند اما باید سعی کرد با سادهسازی متون و ترجمه بین نسلی ، آن مطالب را به افراد غیرمتخصص و یا ناآشنا هم معرفی کنند تا همه به اندازه توانشان با موضوع آشنایی پیدا کنند.
یادگار امام ادامه داد: این امر محتاج این است که متون را مطابق فهم مخاطب ترجمه کنیم و متوجه باشیم اگر با گروههای مختلف اجتماعی صحبت میکنیم سخن ما مطابق فهم او باشد و این امر نیازمند شناخت درست از مخاطب است.
وی یادآور شد: در حوزه فرهنگ انقلاب کارهای بزرگی انجام شده است، اما باید بیش از این به مخاطب توجه کرد، زیرا اگر مخاطب را نشناسیم و درد امروز جامعه را ندانیم توان نسخهپیچی برای او را نخواهیم داشت.
وی با بیان اینکه خوب و بد محصولات فرهنگی و غیرفرهنگی با واژه «برای» معنا میشود، گفت: چیزی که برای یک نفر خوب است ممکن است برای دیگری مناسب نباشد. به همین دلیل باید مخاطب را بشناسیم و دوم اینکه اگر فکر میکنیم جامعه باید متوجه مطلبی شود آن را سادهسازی کنیم.
سیدحسن خمینی نکته بعدی در کار فرهنگی را توزیع دانست و تصریح کرد: ممکن است مطالب خوبی تولید کنیم ولی نتوانیم توزیع کنیم؛ توزیع به معنای رساندن محصول فرهنگی به دست مخاطبی است که ظرفیت شنیدن را دارد.اگر «زبان مخاطب را نمی شناسیم» و «مطلب مطابق نیاز او نیست» توزیع مناسبی صورت نگرفته است. البته مهمترین مسأله در امر توزیع فرهنگی این است که مخاطب به توزیع کننده اعتماد داشته باشد. و اگر اعتماد به توزیع کننده محصول فرهنگی از دست برود یکی از بحرانهای حوزه فرهنگ پدید می آید. مخاطب باید شما را خیرخواه و توانا و صادق بشناسد. اگر مخاطب از ما اعتمادش بریده شد هر چه بگوییم ، حتی اگر نیاز داشته باشد ، آن را نمیپذیرد.
وی تأکید کرد: برای پیشرفت فرهنگی در مرحله اول باید تولید کرد، اما در مرحله دوم مخاطب باید حاضر باشد تا محصول را استفاده کند؛ گرچه در پزشکی ممکن است بتوانید بیمار را به زور بستری کنید اما در عرصه فرهنگ حتما باید مخاطب به سخن شما اعتماد کند. بنابراین، اگر خدای ناکرده جایی اعتماد شکست، من هرچه بگویم شما کمتر گوش می کنید.
یادگار امام «ایجاد تقاضا» را سومین حوزه مهم در کار فرهنگی ذکر کرد و اظهار داشت : ممکن است محصول را تولید و ساده سازی کنیم و از همه ابزار توزیع هم استفاده کنیم، اما مخاطب خودش را دردمند نداند. در همین زمینه یکی از کارهای معلمان اخلاق این است که ایجاد تشنگی کنند. یکی از بزرگترین بحران های «زیاد گفتن» این است که در افراد احساس سیری کاذب پدید می آورد. خیلی وقت ها مشکل یک کار فرهنگی این است که سخن را بیش از حد میگوییم.
وی ادامه داد: دومین نکته در تقاضای محصول فرهنگی این است که توجه داشته باشیم اخلاق نیاز درجه دوم انسانی است؛ کسی که شکمش گرسنه است اخلاق نمیفهمد و حتی دزدی برای او تجویز میشود، بنابراین، مسائل فرهنگی بعد از تأمین نیازهای اولیه انسانی شکل می گیرد. اگر نتوانیم نیازهای اولیه مخاطب را فراهم کنیم، درد او آن چیزی نخواهد بود که ما برای آن درمان معرفی میکنیم. البته به این معنا نیست که همه افراد در اوج فقر بیاخلاقی می کنند، زیرا هر قاعدهای مستثناء دارد.
سیدحسن خمینی افزود: نکته بعدی برای اینکه بعضاً تقاضا وجود ندارد این است که دنیای امروز دنیای پر رقیبی است و فقط یک تولیدکننده و یک توزیع کننده در میان نیست واگر رقبایی پیدا شدند که توانستند راست یا دروغ، با تبلیغات دروغین یا به صحت، بازار را از شما بگیرند ، محصول شما بیمشتری میشود.
وی گفت: تمایز دنیای معاصر با قبل این است که امروزه برای بیاخلاقی فلسفهبافی شده است؛ در گذشته اگر فردی فساد داشت میدانست که غلط است ولی میگفت غریزهام بر عقلم چیرگی پیدا کرد، اما امروز ممکن است فرد نپذیرد که آنچه انجام میدهد فاسد و غلط است. این امر باعث می شود که تقاضای فرد برای محصول فرهنگی کم شود یا از بین برود.
یادگار امام تأکید کرد: البته شک نکنید که اساسا نگهداشتهشدن دین به خاطر وجود شخص ما نیست و ما باشیم یا نباشیم دین و اخلاق حاضر و مستمر است.
وی علت این امر را نیاز انسان به معنویت خواند و یادآور شد: ۷۰ سال نظام کمونیستی به تخریب پایههای دینی همت گماشت و بالای کلیساها نوشتند که مذهب مخدر جامعه است اما نتوانست دین را از بین ببرد؛ از همین رو در نظرسنجی پایان دوره کمونیستی شوروی ۹۰ درصد از مردم شوروی به خدا ایمان داشتند. زیرا این یک حس فطری است. معنویت و رابطه با خدا نیاز انسان است و از بین نمیرود.
وی یادآور شد: امروزه با کسانی مواجه هستیم که خودشان را فاسد نمیدانند و این موضوع کار را سخت میکند، زیرا کسی که خودش را گناهکار نمیداند با شما همدلی نمیکند. باید هنجار واقعی را در مخاطب تبدیل به هنجار ذهنی و ناهنجاری عینی را تبدیل به ناهنجاری پذیرفته شده کنید.
سیدحسن خمینی در پایان با تاکید بر اینکه اتکای ما به معنویت فطری و خداباوری ذاتی مردم است، تصریح کرد: سرمایه بزرگ این است که دلهای مردم فطرتا معنوی است و باید به این سرمایه توجه کنیم و با توجه به نقاط قوت و ضعف خود آینده را با امید ساخت.