یادداشت /مسعود مجاوری ؛
می گویند نه قبر طاقچه دارد نه کفنی جیب،راست گفته اند.حکایت ما و شهرداری شهرمان شده روایت قبرو طاقچه و کفنی و جیب!میفرمایید چطور؟عرض میکنم.
اینروزهابه لطف جهان مجازی چندیست که انگار” ارباب قدرت” درون خانه شیشه ای نشسته اندوچقدر زیباست وقتی که”ملت” آشنا به حقوق حقه شان می شوند و به مدد جهاز مدرن،مسئولان را به پاسخگویی فرا می خوانند.نمی خواهم سرتان را درد بیاورم و از خوب و بدی دهکده کوچک جهانی بگویم و یا نمیخواهم آنچه این روزها لقلقه زبانهاست را دوباره واگویم زیرا می دانم همگان بهتر از من می دانند که در”شهر اولین”ها چه خبر است.مرادم از این ضجه مویه اما هشدار به شهرداریست که درشبکه های اجتماعی به او پیام داده بودم(پس از انتخابش)که اگر کج بروی باهمین قلم راستت میکنم،”الوعده وفا”از قرار معلوم زمان وفای به عهد بنده فرارسیده البته نه به مدد کج روی آقای شهردار ،اینبار می نویسم تا شهردار شهر جانم اتفاقا کج نرود چون نمیخواهم او راه”اسلاف معزول”اش را طی کند و دگرباره این شهرو مردمانش صاحب دهان سوخته برای آش نخورده شوندوتاوان کرده ی دیگری را با تتمه آبرویشان پس دهند.
شهردار محترم شهر بارانهای نقره ای،جناب آقای مسعود نصرتی،با شمایم:
۱-روزی که شما به همراه دومسعود دیگر حجله نشین منزل حاج میرزا خلیل رفیع شدید تا بعنوان یکی از پنج اصحاب راه یافته به دور پایانی آزمون شوراییان این شهر در معرض انتخاب ایشان قرار گیرید حقیر به سهم بسیار ناچیزم برای به کرسی نشستن شما قلم به دست گرفتم وآبرو روی کاغذ ریختم تا “آزموده” را دگرباره نیازمایند زیرا براین باور بوده و هستم که دیگر چیزی ازاین شهر نمانده جز آبرو اما انگار قرار نیست تسلسل به چوب حراج گرفتن حیثیت شهرمان پایان یابد، اشتباه نکنید شما را مقصر این وضع نمی دانم اما مسئول چرا.
۲-می دانم هنوز بر صندلی تان کاملا تکیه نزده اید وشاید شماهم ابتدا به ساکن منتظر این فضای رسانه ای نبودیدفضایی که دست من و شما نیست.
آقای شهردار یکی از دلایلی که امروز من و شما اینطور باید در عرصه عمومی باهم صحبت کنیم مماشات و کوتاه آمدنهای مسئولان پیش از جنابعالی بود وگرنه کار اینقدر بالا نمی گرفت ونیازی به این قیل و قال نبود.
۳-از شما میخواهم بلادرنگ شهردار منطقه یک رشت را بخاطر عملکرد بسیار نابجایش عزل کنید .آقای نصرتی” مساله” ایشان فقط به نامه قربان خودم شوم و خودم کارمند نمونه هستم ختم نمی شود “معضل” منطقه یک و اساسا شهرداری رشت با وفق روغن ریخته برای امامزاده وعذرخواهی پس از رسوایی حل نمی شود “مشکل”این مدیر شهرداری فقط به تهاترهای شبهه ناک در مدیریت تحت امرش که ظاهرا شما پرونده هایش را برای بررسی مطالبه کرده اید خاتمه نمی یابد،این شخص افکار عمومی این شهر را جریحه دار کرد او نام این شهر را”بدنام”کرد او اعتبار نهادی را زیر سوال بردکه نزدیکترین واسطه میان ارباب قدرت واصحاب ملت است،آیا ایشان بابت اعتماد مضمحل شده ای که نتیجه عملکردش است هم از مردم عذرخواهی می کند؟گیرم این کار راهم کرد چطور باید این قوری شکسته را بند زد؟
۴-از شما میخواهم درکوتاه ترین زمان ممکن یک کمیته حقیقت یاب بیطرف برای پیگیری وحسابرسی مسائل مالی شهرداری تشکیل دهیدعلی الظاهر چند بار اسناد مالی شهرداری مفقود شده است امیدوارم این خبر روایت پاپاراتزیهای جهان مجازی باشدزیرا برای ما”رشتوندان”باید مشخص گرددکه میلیاردها تومان بدهی شهرداری رشت بابت چیست و آیا شما یک شهر ورشکسته را تحویل گرفتید یا یک سازمان پویا را.
۵-آقای نصرتی عزل پورناصرانی به دیگران می فهماند که کلوخ انداز را پاداش سنگ است کسی که آبروی یک شهر را قربانی مطامع اش می کند باید هزینه رفتارش را بپردازد.جناب شهردار مطمئن باشید شما هم مانند من وپس از اتمام پیمانه زندگی درون قبری می خوابید که طاقچه اش را”اعمال”شما وبزرگی جیب کفن اش را میزان حق مداری تان مشخص می کند.پس حقیقت را قربانی “مصلحت”نکنید زیرا دراین فقره”مصلحت”همگان در شفافیت و پاسخگویی هرچه بیشترمدیران تحت امر شماست.
شما حتما به اعتبار جایگاهتان اطلاع داریدکه حتی با عزل شهردار منطقه یک، نوک قله یخی معضلات شهرداری رشت را برطرف میکنید و کاراصلی را کمیته حقیقت یاب انجام خواهد دادپس روی سخنم را به آنانی می گیرم که دراین سالها نان شان به مدد حضور درشهرداری رشت توی روغن بود:حضرات محترم:همه ماها آدمیزاده هستیم و یکجایی کارد به استخوانمان می رسد اگر تابحال حرفی نزدیم از” نجابت”مان بود نه از حماقت مان. به قول همشهری آقای شهردار”نسیم شمال” : لال شوم کور شوم کر شوم – لیک محال است که من خر شوم.
باقی بماند برای وقتی دیگر….
?پایگاه خبری عصرکاسپین : انتشار یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.