عصرکاسپین، رضا رسولی نایب رییس شورای شهر رشت در صفحه اینستاگرامش نوشت ؛گیلان جان، گیلان مهربان، گیلان پر برکت، دروازه ایران به اروپا، مهد مدرنیته در ایران، خاستگاه انقلاب مشروطه و اولین جمهورى آسیایى با نام ایران، سرزمین میرزا کوچک جنگلى و ٨٠٠٠ شهید گلگون کفن در راه ایران زمین، سرزمین مردان و زنان سختکوش و مهربان، سرزمین باران و ترانه، زادگاه درخشان ترین ستارگان سپهر فرهنگ و هنر و دانش و عرفان معاصر ایران و …
گیلانِ عزیز، از دیرباز و به علت غناى زیست محیطى و شرایط اقلیمى مطلوب، حاصلخیزى زمین و تنوع بالاى زیستى، رونق اقتصادى و کیفیت نسبتا خوب زندگى در منطقه، فضاى باز و پیشرو فرهنگى و اجتماعى، موقعیت ویژه ژئوپلتیک و … تبدیل به دارالسلام و خاکى امن براى مهاجرین و اقوام ایرانى و خارجى بوده است که به جبر زمانه و دلایلى مانند جنگ، نسل کشى در کشورهاى همسایه، تبعید و… (در صد سال اخیر به طور مثال مهاجرت از لهستان به گیلان در دوران جنگ هاى جهانى اول و دوم، مهاجرت ارامنه به گیلان تحت اثر جنایت بزرگ و نسل کشى گسترده توسط عثمانى در خلال جنگ جهانى اول، تبعید برادران و خواهران کرد به مناطق جنوبى گیلان و…) و یا با رویاى زندگى بهتر و آسوده تر به سرزمین فرصت ها در آن زمان، یعنى گیلان جان خودمان مهاجرت کردند.
بدین سبب ترکیب اجتماعى گیلان زمین، همواره مشابه همه ى جوامع مهاجر پذیر، ترکیبى از خرده فرهنگ ها بوده است که در چارچوب فرهنگ بومىِ اصیل، تاثیر گذار و قالب گیلک زیسته و همواره تحت اثر امتزاج و بر هم کنش فرهنگى، به روز رسانى گردیده و ارتقا یافته است.
در نیم قرن گذشته اما، تحت اثر میان مدت و بلند مدت اصلاحات ارضى و همچنین آثار سوء تغییرات کارشناسى نشده در تقسیمات سیاسى ایران عزیز که سبب تغییرات پیاپى در پهنه ى جغرافیایى گیلان گردید، ترکیب مهاجرین به گیلان زمین به لحاظ طبقه اجتماعى کمى متفاوت بوده است… از طرفى در فقدان برنامه ریزى مناسب اسکان، این عزیزان بیشتر در مناطق حاشیه اى شهر هاى گیلان (کمتر روستاها) و به صورت غیر رسمى سکونت یافته و غالبا فرصت استفاده از خدمات مناسب شهرى و گفتگو و اثرپذیرى از متن جوامع شهرى گیلان را نیافتند.این امر از یکطرف و کوچ گسترده نخبگان اجتماعى از گیلان و ایران از طرف دیگر، سبب ایجاد یک گسست و عدم امتزاج فرهنگى مهاجرین با فرهنگ بومى گیلان گردید. به طورى که نسل هاى بعدى آنان که در آب و خاک گیلان چشم به جهان گشوده و نشو و نما کرده و عملا “گیلانى” اند، آنچنان تعلق خاطرى به زادگاه خود ندارند.قطعا جبران این ناهمگنى فرهنگى و اجتماعى مستلزم آسیب شناسى و برنامه ریزى درست و صرف زمان و انرژى مضاعف است. شاید مهمترین و عاجل ترین سیاست میبایست توجه به توازن در توسعه و ارائه خدمات شهرى مناسب به مناطق کم برخوردار باشد؛ نه فقط و لزوما به این خاطر که ساکنین غیر رسمى این مناطق مستحق این خدمات اند، از این رو که رشت و گیلان مستحق داشتن رشتوندان و ساکنینى شایسته و با ذهن توسعه یافته اند…
قطعا مباحث مرتبط با آثار سوءِ عدم مدیریت و اسکان صحیح مهاجرین به گیلان در این مجال نمى گنجد، اما آنچه مسلم است تجربه و خاطره تلخ پدیده ى مهاجرت در گذشته ى گیلان عزیز است…
این روزها اما موج جدید و گسترده اى از مهاجرت از مناطق مرکزى ایرانِ عزیز و تحت تاثیر تنش آبى سالهاى آینده در قلب و مرکز میهن عزیزتر از جانمان در حال انجام است. قطعا این پدیده مى تواند فرصت هاى بینظیرى براى گیلان عزیزمان به همراه داشته باشد، به شرطى که با استفاده از تجربیات و اشتباهات گذشته مان، و با برنامه ریزى صحیح و نظام مند اسکان، چه به لحاظ فضایى و چه از حیث بسترفرهنگى و اجتماعى، مجهز و آماده ى این اتفاق بزرگ باشیم…
از اینرو و حسب وظیفه، در پانزده ماه گذشته به این مهم البته در محدوده جغرافیاى وظیفه اى خود، یعنى رشتِ بینظیر پرداخته ام.
از آن جمله اعمال سیاست هاى توسعه متوازن در اصلاحات طرح تفصیلى، ارائه و تصویب مطالعه برنامه اسکان مناسب در پهنه و حرائم شهر رشت که در حال انجام است، باز آفرینى عملکردى بافت مرکزى رشت و افزایش سطح تولید کنندگى در بافت متن شهر، ارائه و تصویب الزام شهردارى به مذاکره و خرید اراضى شرکت سفیدرود با همین رویکرد، اقدام براى رفع موانع تفکیک اراضى و نظام مند نمودن ساخت و ساز در زمین هاى داراى سند عادى و … بوده است.
پر واضح است علاوه بر سیاست هاى کالبدى، در حوزه فرهنگى و اجتماعى که فى الواقع روح شهر محسوب میگردد نیز نیاز به برنامه ریزى دقیق و موشکافانه وجود دارد.
علاوه بر فعالیت و برنامه ریزى هاى مفید صورت گرفته در کمیسیون فرهنگى شورا،
به عنوان یک عضو شورا و در راستاى بند ٢ ماده ٧١ قانون شورا ها نسبت به ایجاد کارگروه هاى مختلف در راستاى حفظ و اشاعه ى فرهنگ گیلک و نظام مند نمودن زبان گیلکى به عنوان مهمترین و بارزترین نمود فرهنگى و اجتماعى گیلان زمین اقدام که در حال تهیه و تدوین طرح ها و دستورالعمل هاى لازم در
این راستا مى باشند.
در این راستا علاوه بر سیاست هاى ایجابى که ان شاءالله خروجى هاى ملموس آن به زودى عرضه خواهد گردید، طرحى در خصوص تاکید بر اجراى دقیق ماده ۶ آیین نامه اجرایى قانون منع بکارگیرى اسامى و اصطلاحات بیگانه ارائه گردید که با حواشى قابل تاملى مواجه گردید!
ماده ۶ این آیین نامه اذعان میدارد:
افرادی که علاوه بر زبان فارسی به یکی از زبانهای خاص اقلیتهای دینی
شناخته شده در قانون اساسی یا گویشهای محلی و قومی رایج دربعضی مناطق ایران سخن میگویند مجازند از اسامی خاص متعلق به آن زبان یا گویش در نامگذاری محصولات و مؤسسهها و اماکن مربوط به خود درهمان مناطق استفاده کنند.
مسلما ذات این قانون نه قومیت گرایانه است و نه … و صرفاو به درستى در راستاى ارج نهادن به فرهنگ و هویت بومى هر منطقه ذیل پرچم مقدس جمهورى اسلامى ایران مدنظر بوده است.
در این راستا و در جهت رفع برخى ابهامات موجود لازم دانستم مواردى را جهت استحضار رشتوندان گرانقدر عرض نمایم:
١- اجراى این قانون و آیین نامه اجرایى آن از حقوق مدنى هر شهروند ایرانى در هر نقطه از خاک پاک ایران اسلامى ست، و ارائه این طرح در پاسخ به مطالبات به حق مردم و جوانان غیور رشت براى حفظ و صیانت از فرهنگ غنى گیلک و در راستاى الزام شهردارى به رعایت قانون با هماهنگى سایر دستگاه هاى ذیمدخل یعنى اداره کل ارشاد و پلیس محترم اماکن بوده است.
٢- همانگونه که در چکیده ى فیلم ارائه ى طرح ملاحظه میفرمایید، در این طرح هیچ اشاره اى به قومیت و گویش خاصى نشده و منظور تمامى خرده فرهنگ ها و قومیت هاى مختلف ساکن در جغرافیاى شهر رشت بوده است.
٣- تمامى قومیت هاى ساکن در پهنه ى جغرافیایى جمهورى اسلامى ایران، زیر پرچم مقدس ایران و در چارچوب قوانین معنى و مفهوم یافته و همگى بارها نشان داده ایم که جانمان را در راه حفظ ارزش ها و صیانت از آب و خاک و تمامیت ارضى ایران عزیز فدا خواهیم نمود.
۴- غوغاسالارى و جوسازى هاى سازماندهى شده برخى رسانه هاى معاند و متاسفانه ایادى داخلى آنها نشاندهنده ى توطئه ى دشمنان براى تحریک وتهییج جوانان پاک نیت ایران زمین و ایجاد نفاق و جدایى مابین اقوام ایرانى ست که قطعا هوشیارى و آرامش جوانان غیور گیلان زمین پاسخى دندان شکن براى دشمنان و بدخواهان ایران اسلامى خواهد بود…