خ مثل خبرنگار…..
✍️ در اینترنت که “روزِ خبرنگار” را جستجو میکنیم تیترها و صفحاتِ زیادی از یادداشتها و دلنوشتههای ما خبرنگاران میآید، دلنوشتههایی که حکایت از دردهایِ زیاد و درمانهایِ کممان دارد! حکایتِ ما خبرنگاران، حکایتِ کوزهگر و کوزه شکسته است، حکایتِ زخم کهنهای است که مرهم میشود تا دردهایِ مردم را تسکین دهد ولی خود همیشه با درد و رنج و سختی دست و پنجه نرم میکند! حکایت از تکریمهایِ یک روزهیِ زبانی و بدونِ خرج در اداراتِ پُرخرجِ این مملکت از رکنِ چهارمِ دموکراسی؛ خبرنگار!
بلی میدانم که تعریفِ رکنِ چهارمِ جامعه “رسانه” است اما چرا نگفتم رسانه! چون موجودیتِ همان رسانه را وجودِ خبرنگاران شکل میدهند؛ خبرنگارانی که در واقع “داد”ستانهایِ خوبیاند اما نه برای خویش! نوبت که به خودشان رسید دیگر با آنان کاری نیست.
روزهای محترمی داریم به نام کارگر، کارمند، پزشک، پرستار، زن، مرد، پدر، مادر و غیره. در کنار همه این روزها که در تقویممان برای ارج نهادن بر اقشار حرفهای، علمی و جنسیتی نامگذاری شدهاند، روزی هم به نامِ خبرنگار تعیین شده است. در طلیعهی این یادداشتها و دلنوشتههای به ثبت رسیده، اکثرا با یک سطرِ تَکراری اما پُرافتخار شروع میشود که “هفدهمِ مرداد در تقویمِ شمسی، به خاطرِ شهادتِ محمود صارمی؛ شهیدِ عرصهی خبر به عنوانِ روزِ خبرنگار نام نهاده شده است”. خداوند درجاتِ عالیِ شهید صارمی را متعالی گرداند که حداقل با تقدیمِ جان خویش، روزی را به نامِ خبرنگار ثبت کرد! و اِلا ما خبرنگاران حتی این یک روز را هم به نام خود نمیداشتیم.
از نخست تا به امروز کسی به فکرِ کارِ خبرنگار نبوده و نیست و هیچگونه حمایتی هم از این تشکل نشده است. هیچ مَرجعی نبوده که مسایلِ صنفی خبرنگاران را هماهنگ کند، نه صندوقِ حمایتِ مالی!، نه امورِ مَسکنی و رفاهی!، و نه خانهیِ مطبوعاتی که به عنوانِ یک تشکلِ صنفی اقدامی برای بهبودِ اوضاعِ اصحابِ مطبوعات و رسانه انجام دهد.
هرآنقدری که جایگاهِ صاحبان این روزها با اسمگذاری در یک برگ تقویم تا به حال بالارفته و حقوقشان ایفا شده است، خبرنگاران نیز با همان معیار انتظار دارند با نامگذاریِ یک روز، جایگاهشان بالا رود و حقوقِشان ایفا و به آنها نیز اهمیت داده شود؛ به خبرنگارانی که رسالتِ خود را با اخمها و تهدید و پول نمیفروشند تا همیشه باشند و شفافسازی کنند!
نباید رفتارِ مسوولان به گونهای باشد که به قداستِ خبرنگاری بر بخورد، خبرنگاران جایگاه و حرمتی در جریان با ائمه علیهمالسلام دارند که تاریخ نشان میدهد، رسالتِ رسانهها عقبه دینی دارد و نمونه آن اطلاعرسانی دقیق از حادثه کربلاست؛ منابعی که در حال حاضر در اختیار جامعه اسلامی قرار گرفته است.
مطالبی که بابِ دلِ برخیهاست وقتی منتشر میشود، خبرنگار وظیفهاش را ادا کرده است اما وقتی انتقادی یا موضوعی خلافِ میلِ دوستان کار شود، بدون شک و در بهترین حالت اَنگِ ندانستنِ الفبایِ خبرنگاری را نثارمان میکنند و هزار تهمتِ دیگر! و اگر مشکلی هم پیش بیاید به سرعت انگشتِ اتهام به سمتِ ما خبرنگاران نشانه میروند و این ما هستیم که کوتاهترین دیوارِ موجود میشویم و بایستی جوابِ ندانمکاری برخی را نیز بدهیم. که در این مجال باید تفهیم کرد؛ طبقِ تعریفِ یونِسکو یکی از معیارهایِ باسواد بودن افراد در قرنِ۲۱ و عصرِ ارتباطات داشتن سوادِ رسانهای است، دیگر مثلِ گذشته نیست که هر فرد با داشتنِ قدرتِ خواندن و نوشتن باسواد محسوب شود بلکه معیار و حداقل باسواد بودنِ انسان در عصرِ ارتباطات، سوادِ رسانهای است، و از آنجایی که رسانهها با رعایت قوانین مطبوعاتی به آگاهسازی در جامعه میپردازند از این رو آموزشِ سوادِ رسانهای برایِ تمامیِ سنین از کودکی تا بزرگسالی امری واجب و ضروری است چه رسد که مسوولیتی نیز در جامعه و مدیریت کشور دارا باشیم.
مطالبهگر نبودنِ اصولیِ مسوولان نیز زمینهای را برایِ رسانهها فراهم کرده است که به جایگاه اصلی رسانهایِ خود نرسند، توقعات بیجای آنان از رسانهها و عدم شناختشان از خبر و خبرنگار باعث شده است با روابطعمومیهایی سر و کار داشته باشیم که نه از روابط چیزی میدانند، و نه از عمومی! البته اگر ادارهای روابطعمومی داشته باشد! که این نیز یک سرِ قصه از این غُصه است!
در نتیجه؛ انتقادپذیر نبودن دوستانِ مسوول به خاطرِ نداشتنِ سواد رسانهای آنان است چرا که هنوز مسوولین فرقِ خبرنگار را با روابطعمومیِ سازمانها و ارگانها و ادارههایشان نمیدانند! و در این باور غلط به سر میبرند که رسانههای خبری نیز همانند رسانههای حزبیِشان باید در مقامِ تجلیل و بزرگداشت از آنان بنویسند و به مردم اِلقا کنند که آسوده بخوابید، اینجا محلهی گل و بلبل است و هیچ نُقصانی نیست! و خطاب به دوستانِ مسوول بایستی گفت: آسوده از خطا نخوابید! خبرنگاران بیدارند.
<<همکارانِ عزیزِ خبرنگار روزتون مبارک>>
یادداشت/حامد نیکبخت