فرهاد خراسانی
مسئولی، در نامه ای خطاب به استاندار گیلان اعلام میدارد که دیگر توان مالی اداره تیمم را ندارم و آنرا به استانداری هبه مینمایم.
این نامه قابل تآمل در فضاهای مجازی منتشر شد و قابل پیش بینی بود که استاندار، ناخواسته مورد هجمه طرفداران این تیم قرار میگیرد. ( اسناد آن در فضای مجازی موجود است) البته آنهایی که به فوتبال و حواشی آن نگاه کارشناسی و ماهیتی دارند از همان ابتدا نتیجه ، سیاست و هدف چنین مکاتبه مسبوق به سابقه را میدانستند و منتظر ماندند تا زمان همه چیز را ثابت نماید.
فارغ از اصول و قواعد حقوقی هبه و اینکه آیا استانداری میتوانست هبه را قبول و قبض نماید کاری نداریم اما سوال اینست که با کدامین اصول و رویه اداری و حقوقی، موضوع درخواست از استاندار، به نتیجه دیگری خارج از موضوع درخواست تبدیل شده است؟ تعجب اینکه درخواست بدواً، هبه بود ولی نتیجه درخواست، دریافت مبالغی از استاندار بود که در نوع خود از موارد عجیب مکاتبات اداری محسوب میگردد! این دیگر چه صیغه ای از ترفند و تاکتیک جدید برای دریافت کمک مالی از استانداری است؟ آیا این بدعت بد باعث نمیشود که سایر اشخاص یا باشگاهای ورزشی در آینده از این راه ناصواب استفاده نمایند و به بهانه دریافت کمک مالی مجموعه خود را به استانداری هبه نمایند و پس از دریافت مبالغی، از هبه رجوع نمایند؟!! اسم این اعمال و رفتارها در عالم حقوق چیست؟ آیا در آینده نزدیک استانداری باید شاهد و منتظر چنین مکاتباتی همانند هبه و وقف و … باشد؟ ولله اعلم!!
کسی نمیپرسد این مکاتبه چرا با متولی ورزش استان صورت نگرفته است؟!!! آیا استاندار مسئول پرداخت کمک مالی به تیمهای بخش خصوصی است؟ آیا برای چنین تیمهایی خریدارانی وجود ندارد؟ کسی نمیپرسد که متقاضیان خرید چرا هیچوقت با مسئولین این تیمها به توافق نمیرسند؟ آیا صلاح در این است که شرایط به همین منوال بماند و هر بار به عناوین مختلف از قبیل هبه و وقف مبالغی از استاندار و سایر نهادهای دولتی گرفته شود؟! آیا نکته ای در این مهم نهفته است که باید از چشم من و شما پنهان بماند؟ چرا کسی نمیپرسد که چرا این تیمها در مرجع ثبت شرکتها ثبت قانونی نمیشوند؟ چرا این تیمها دارای دفاتر نیستند؟ آیا کمکهای مالی صورت گرفته، تحت هر عنوانی به تیمهای رشتی از سوی استانداری ، شهرداری، شورای شهر، اداره ورزش و جوانان و غیرو طی سالهای گذشته و اخیر، آیا هیچ نظارتی بر هزینه کرد آن وجود داشته و اساسا این موارد در کدام دفاتر ثبت و ضبط گردیده است؟! آیا ارتباطی بین فوتبال و پرونده های کمیسیون ماده صد شهرداری وجود دارد؟
اینها مواردی است که هنوز در فوتبال گیلان شفاف سازی نشده و همچنان ابهامات آن در ذهن مردم باقی است!!
از اقدامات اخیر و موثر و قابل تحسین ریاست محترم قوه قضاییه، برخورد با مفاسد اقتصادی از جمله رانت، پولشویی، اختلاس، رشوه و سوء استفاده بعضی مسئولین از موقعیت شغلی بود که این تحول جدید در قوه قضاییه حال مردم ایران را خوب کرد و در اوج فشارهای اقتصادی، موجی از امید را به زندگی مردم بازگرداند و ریاست این قوه به شایستگی اثبات نمود که در این راه سخت اما ممکن با هیچکس تعارف، مماشات و مصلحت اندیشی نخواهند داشت و از سویی دیگر هم وزارت ورزش و جوانان با همکاری و هماهنگی وزارت اطلاعات اقدامات درخور توجهی در راستای مبارزه با دلالی، رشوه …. و در مجموع فساد در فوتبال صورت داد که باعث خوشحالی زاید الوصفی در بین فوتبالدوستان شد اما اینکه چرا هیچ اقدام اساسی از سوی دادستان محترم استان و نهاد های نظارتی در خصوص فساد در فوتبال استان صورت نمیگیرد، برای علاقمندان و اهالی فوتبال جای بسی سوال و تعجب است که آیا سکوت مراجع قضایی و نظارتی ظهور در عدم فساد در فوتبال استان دارد؟ آیا اعتقاد بر این است که فوتبال استان پاک است و عاری از فساد است؟ آیا مسئولین از اتفاقات اخیر و فساد مسئولین یک تیم شمالی که پرونده آن در کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال و دادگاه مفتوح است و رسانه ها هم به تشریح آن پرداختند، مطلع نیستند؟ جناب آقای دادستان؟ آیا انتظار نابجایی است که طرفداران فوتبال از جنابعالی بخواهند که فوتبال را از وجود افراد فاسد پاک نمایید؟
آقای دادستان ؟ مردم فوتبالدوست از جنابعالی توقع دارند ضمن جلوگیری از تضییع حقوق بیت المال، حضور اشخاصی که اینروزها با سوء استفاده از موقعیت و شرایط موجود، فوتبال را مستمسک و ابزاری برای رسیدن به امیال شخصی خود قرار میدهند پایان دهید و اجازه ندهید این فساد فردی و شخصی به فساد سازمان یافته تبدیل گردد.
آیا وقت احضار و پاسخگویی این افراد فرا نرسیده است؟!
فرهاد خراسانی
نائب رییس خانه مطبوعات گیلان