“سالهاست نام سپیدرود، این نماد اصیل فوتبال گیلان، نه با افتخارات، که با زخم های عمیق مدیریتی گره خورده است. هر بار وعده های حمایت از سوی نهادهای مسئول، نه تنها مرهمی بر دردهای این باشگاه نشده، بلکه گویی تیغی بر گلوی این میراث شمالی کشیده شده است. امروز سپیدرود نه یک باشگاه، که آیینه ای از بی عدالتی و ناکارآمدی است؛ آیینه ای که خاطرات پیشکسوتانش را در گردابی از تصمیمات نادرست و مدیران ناکارآمد غرق کرده است.
عصرکاسپین /سوال اینجاست: چرا هر بار که نهادهای مسئول و مرتبط دستی به سینه ادعای حمایت از سپیدرود می زنند، شاهد فروپاشی بیشتر این باشگاه هستیم؟ آیا این حمایتهای ظاهری، پوششی برای فرصت طلبی های فردی یا آزمون و خطاهای بی پایان است؟ وقت آن رسیده که بپذیریم سپیدرود نه به مدیرانی با روابط پنهان، که به عشق و تخصص پیشکسوتانش نیاز دارد؛ کسانی که خون این تیم را در رگهایشان حس میکنند.
کافی است نگاهی به تاریخچه باشگاههای موفق جهان بیندازیم؛ رمز ماندگاری آنها نه در حمایتهای بی قید و شرط نهادهای دولتی، که در تکیه بر هویت مردمی و مدیریت خودجوش است. سپیدرود نیز میتواند با تکیه بر پیشکسوتان و اسطوره هایش، که سالها در حاشیه مانده اند، دوباره قد علم کند. این بار نه با دستورالعمل های اداری، که با خرد جمعی کسانی که سپیدرود برایشان یک خانواده است.
سپیدرود تنها یک باشگاه فوتبال نیست؛ نماد مقاومت و هویت یک خطه است. اگر نهادهای مسئول و مرتبط شهامت پذیرش اشتباهات گذشته را دارند، اکنون زمان ایستادن در کنار هوادران این تیم است، نه در برابر آنها. سپیدرود را به سپیدرودیها بسپارید؛ شاید این آخرین فرصت برای نجات میراثی باشد که نفسهایش به شماره افتاده است.
فرهاد خراسانی